درست است که برخی از گیمر ها اعتقاد دارند که ساختن یک دنباله خوب بر یک بازی خوب، سختتر از ساختن یک بازی کاملاً جدید و خوب است، اما، به نظر میرسد سازندگان به این مسئله کوچکترین اعتقادی ندارند چرا که......... در چند سال اخیر بیشتر یا شاهد عرضه دنبالههایی بر سری بازیهای معروف و پرطرفدار بودهایم یا شاهد بازسازی (چه Remake و چه Remaster) شدن آنها. این مسئله باعث شده تا سری بازیهایی نظیر Call Of Duty و Assassin’s Creed به شدت از لحاظ کیفی افت داشته باشند، چرا که سازندگان مجبور هستند تا در فواصل زمانی نه چندان بلند، دست به توسعه نسخه جدیدی از آنها بزنند و این موضوع باعث میشود که سازندگان از الگوریتمهای مشخصی برای توسعه این عناوین استفاده کنند و در نتیجه این سری بازیها از لحاظ نوآوری به شدت ضعیف عمل کنند. تمامی این مسائل هم از آن جایی نشات میگیرد که ساخت یک بازی کاملاً جدید (یا اصطلاحاً توسعه یک فرانچایز یا IP جدید) ریسک بسیار زیادی دارد و اصلاً مشخص نیست که آیا بازی جدید میتواند به موفقیت (چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ کیفی) برسد یا خیر؛ همین موضوع هم باعث شده تا شرکتهای کمی ریسک عرضه عناوینی کاملاً جدید را به جان بخرند و کمتر شاهد عرضه شدن بازی کاملاً جدید باشیم. خوشبختانه، تا الآن که کمتر از ۳ سال از آغاز رسمی نسل هشتم گذشته است، چندین IP جدید و با کیفیت به بازار عرضه شدهاند که حال قصد داریم تا نگاهی گذرا به آنها داشته باشیم. با ما در ادامه همراه باشید.
توجه: رتبه بندی بر اساس میانگین بازیها در وبسایت Metacritic.com انجام شده است. همچنین، در این مقاله از بازیهای مستقلی که تنها بر روی پلتفرمهای PC و موبایل عرضه شدهاند چشمپوشی شده است چرا که بررسی چنین بازیهایی خود مقالهای مفصل، طولانی و اختصاصی میطلبد. ۸ – Project CARS پلتفرمها: پلی استیشن ۴ – اکس باکس وان – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۷ مه ۲۰۱۵ (مصادف با ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۴) Project CARS on Metacritic.com بدون شک یکی از برترین عناوین سبک Racing در نسل هشتم بازی Project CARS بوده که استودیو اسلایتی مد (Slighty Mad) آن را توسعه داده است. این بازی که عرضه آن بارها و بارها با تاخیر مواجه شد و حواشی زیادی پیرامون آن بود (من جمله کنسل شدن نسخه کنسولهای نسل هفتمی و Wii U) اما در نهایت با موفقیت عرضه شد و با بازخوردهای بسیار خوبی هم مواجه شد. بازی Project CARS سعی کرده بود تا با ارائه گیم پلی دقیق و جذاب، توجه طرفداران حقیقی سبک Racing را به خود جلب کند و در نهایت هم تبدیل به موفقترین IP جدید سبک Racing در نسل هشتم شود. Project CARS در دسته عناوین شبیه سازی قرار میگیرد و گیم پلی آن بیش از هر چیزی بر پایه واقع گرایی استوار است. بازی از لحاظ گرافیکی بدون شک چشماندازی بینظیر از کیفیت عناوین Racing در نسل هشتم ارائه میدهد و تغییر پویای وضعیت آب و هوایی در جریان مسابقات به آنها جذابیتی دو چندان بخشیده است. در بازی حدود ۷۵ خودروی مختلف و چندین و چند مسیر متفاوت و منحصر به فرد برای مسابقه دادن وجود دارد. البته، نمیتوان منکر آن شد که عدم حضور محصولات برخی از شرکتهای بزرگ خودروسازی در بازی به چشم میآید، اما، تمامی خودروهای درون بازی از فیزیکی بینظیر و بسیار خوب بهره میبرند و این مسئله خود باعث میشود تا معضل بالا چندان به چشم نیاید. سازندگان نیز پشتیبانی بسیار خوبی از بازی به عمل آوردند و با بستههای الحاقی رایگان و پولی، مدام دست به گستردهتر کردن طیف خودروها و مسیرهای Project CARS زدند. به دنبال عملکرد بسیار خوب بازی، اسلایتی مد اعلام کرد که دنبالهای بر این بازی نیز با نام Project CARS 2 عرضه خواهد شد که این مسئله موجب خشنودی طرفداران این بازی شد. در مجموع، Project CARS یکی از برترین IPهای جدید در نسل هشتم است و تجربه آن به تمامی دوستداران سبک Racing توصیه میشود. ۷ – Middle-earth: Shadow Of Mordor پلتفرمها: پلی استیشن ۴ – پلی استیشن ۳ – اکس باکس وان – اکس باکس ۳۶۰ – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۴ (مصادف با ۸ مهر ۱۳۹۳) Middle-earth: Shadow Of Mordor on Metacritic.com با اندکی ارفاق، میتوان Middle-earth: Shadow Of Mordor را نیز آغازگر یک IP جدید در نسل هشتم دانست و آن را هم در لیست پیش رو جای داد. پیش از این، بازیهای زیادی در مورد دنیای ارباب حلقهها (The Lord Of The Rings) یعنی سرزمین میانه (Middle-earth) عرضه شده بود (همچون بازی Shadows Of Mordor: Game Two Of Lord Of The Rings که نام آن شباهت زیادی با Middle-earth: Shadow Of Mordor دارد) ولی هیچ کدام نتوانسته بودند به اندازه سه گانه سینمایی پیتر جکسون (Peter Jackson) حق مطلب را نسبت به این کتاب عظیم آن طور که باید و شاید ادا کنند، ولی Middle-earth: Shadow Of Mordor توانست با هوشمندی استودیوی مونولیث (Monolith) تبدیل به عنوانی شود که سالها بود طرفداران سرزمین میانه انتظار عرضه آن را میکشیدند. داستان این بازی برروی فاصله ۶۰ ساله بین داستانهای The Hobbit و The Lord Of The Rings تمرکز دارد و ماجراهای شخصی به نام تالیون (Talion، با صداپیشگی تروی بیکر) را به تصویر میکشد. او نگهبان دروازه گاندور (Gondor) است که به دست ارتش سائورون (Sauron) کشته میشود، اما، این پایان کار او نیست و او دوباره و به وسیله نیروهایی جادویی به زندگی باز میگردد تا انتقام خود را بگیرد. گیم پلی بازی بر روی کاوش و جست و جو در محیط بازی و مبارزه با دشمنان ریز و درشت تمرکز دارد. تالیون میتواند در دنیای بزرگ بازی هم با پای پیاده به گشت و گذار بپردازد و هم سوار بر غولهای درشت هیکل شود. بازی هم شامل مراحل اصلی و داستانی میشود و هم شامل مراحل فرعی که بازیبازان میتوانند به دلخواه به انجام آنها بپردازند. یکی از ویژگیهای بسیار مهمی که در این بازی گنجانده شده بود، سیستم Nemesis بود که بر روی هوش مصنوعی دشمنان تاثیر مستقیمی میگذاشت، به این ترتیب که اگر به طور مثال یک اُرک در بازی موفق به کشتن تالیون میشد، او از یک سرباز معمولی به یک فرمانده تبدیل میگشت. نکات دیگری نیز در این سیستم گنجانده شده است که بسیار جالب توجه هستند و نشان از دقت و هوش سرشار سازندگان دارند. از لحاظ گرافیکی نیز Middle-earth: Shadow Of Mordor یکی از اولین بازیهایی بود که قدرت واقعی کنسولهای نسل هشتم را به رخ مردم کشید و از این نظر عملکرد فوقالعادهای داشت. دنیای بزرگ و پرجزئیات در کنار وجود حالات آب و هوایی مختلف و سیستم چرخش شب و روز به بازی جلوهای زیبا داده است. در مجموع، Middle-earth: Shadow Of Mordor یکی از برترین عناوین نسل هشتم است و تجربه آن به تمامی بازیبازان توصیه میشود. ۶ – Life Is Strange پلتفرمها: پلی استیشن ۴ – پلی استیشن ۳ – اکس باکس وان – اکس باکس ۳۶۰ – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۱۹ ژانویه ۲۰۱۶ (مصادف با ۲۹ دی ۱۳۹۴) Life Is Strange on Metacritic.com یکی از خلاقانهترین بازیهای نسل هشتم تا کنون بدون شک عنوان Life Is Strange بوده است که سازندگان آن تصمیم گرفتند تا بازی را به صورت اپیزودیک (و در قالب ۵ اپیزود) منتشر سازند. البته، خوشبختانه نسخه فیزیکی بازی هم چند ماهی است که در دسترس بازیبازان قرار گرفته است و کسانی که به جمع آوری بازیها به صورت فیزیکی علاقه مند هستند میتوانند دست به خرید این بازی بزنند. داستان Life Is Strange در مورد دختری به نام مکسین (Maxine) است که مشغول به تحصیل در رشته عکاسی میباشد. او متوجه میشود که توانایی این را دارد تا زمان را به عقب برگرداند و تصمیمات خویش را تغییر دهد. پس از این که او متوجه میشود طوفانی در راه شهرش است، تصمیم میگیرد تا این شهر را با جلوگیری از وقوع طوفان نجات دهد. البته، این خط اصلی داستان بازی است و داستانهای فرعی نیز در بازی وجود دارد. همچون عناوین شرکت تل تیل (Telltale) که در آن انتخاب دیالوگها و کاوش در محیط بازی حرف اول را میزند، Life Is Strange هم تقریباً از همین شیوه پیروی میکند و گیم پلی و سبک داستان گویی بازی بی شباهت به بازیهای تل تیل نیست. در طول بازی به تعدادی معما هم بر میخورید که باید آنها را حل کنید. بدون شک، بزرگترین نقاط قوت Life Is Strange داستان و شیوه روایت آن، شخصیت پردازی مکسین و گرافیک هنری بازی است. تصمیماتی که در طول بازی خواهید گرفت بر روی روند آن تاثیر مستقیم خواهند داشت و این مسئله نیز جالب توجه است. گرافیک بازی نیز از لحاظ هنری بسیار تحسین برانگیز و چشم نواز است. گاهی با چنان صحنههایی رو به رو میشوید که فقط برای چند لحظه غرق در نمایشگر خواهید شد و به آنها نگاه خواهید کرد. در مجموع، استودیوی آینده دار دونتنود (Dontnod) توانسته با دومین بازی رسمی خود عملکرد بسیار خوبی داشته باشد و طرفداران را تشنه بازیهای آینده خود سازد. ۵ – Titanfall پلتفرمها: اکس باکس وان – اکس باکس ۳۶۰ – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۱۱ مارس ۲۰۱۴ (مصادف با ۲۰ اسفند ۱۳۹۳) Titanfall On Metacritic.com بازی انحصاری Titanfall را میتوان یکی از اولین قدمهای جدی در ساخت عناوین شوتر تمام آنلاین برای کنسولها دانست. بازی Titanfall توانست با ارائه یک گیم پلی جذاب و نفس گیر نظر بسیاری از طرفداران را به خود جلب کند، به طوری که همین حالا هم افراد بسیاری مشغول تجربه آن هستند. این بازی دارای بخش تک نفره نیست ولی این باعث نشده تا بازی به طور کلی از هیچ خط داستانی بهره نبرد، بلکه یک خط داستانی کلی نیز برای بازی در نظر گرفته شده است که هرچند به اندازه عناوین داستان محور پر پیچ و خم و جذاب نیست، اما، به نوبه خود و با وجود ساده بودن حرفهایی را برای گفتن دارد. گیم پلی بازی بسیار سریع است و بیوقفه شما را به چالش میکشد، در این بازی جای هیچ گونه صبر کردن و سنگر گرفتن نیست و باید مدام از این سو به آن سو بروید و سعی کنید تا دشمنان را از بین ببرید. بازی نوآوریهایی نیز در زمینه گیم پلی داشته است، همچون اضافه کردن تایتانها (روباتهایی غول پیکر که همچون یک جنگ افزار بسیار قدرتمند عمل میکند) به بازی که تنوع خیلی خوبی به بازی داده است. سیستم سطح بندی (Level) هم در بازی وجود دارد که با از بین بردن دشمنان در بازی، امتیاز XP به بازیبازان تعلق خواهد گرفت و به کمک آن میتوان سطح شخصیت خود را بالا برد. چندین و چند حالت مختلف نیز در بازی وجود دارد که هر کدام از جذابیتهای خاص خود برخوردار هستند. بازی از لحاظ گرافیکی نیز عملکرد تقریباً مناسبی دارد، البته نسخه رایانههای شخصی با اختلاف بهترین عملکرد را دارد و بعد از آن نسخه اکس باکس وان و اکس باکس ۳۶۰ قرار گرفتهاند. نسخه دوم بازی نیز در دست ساخت است و استودیو رسپاون (Respawn) چندین بار به آن اشاره کرده است، هرچند که به نظر میرسد نسخه جدید در انحصار پلتفرمهای مایکروسافت نخواهد بود و طرفداران سونی نیز میتوانند از تجربه نسخه جدید این بازی لذت ببرند. ۴ – Rocket League پلتفرمها: پلی استیشن ۴ – اکس باکس وان – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۷ جولای ۲۰۱۵ (مصادف با ۱۶ تیر ۱۳۹۴) Rocket League On Metacritic.com در Rocket League بازیبازان باید با ماشین، فوتبال بازی کنند! ایدهای جاه طلبانه، دیوانهوار و البته موفق که تا به این لحظه توانسته چند میلیون بازیباز را به سمت خود بکشاند و روزانه چند صد هزار نفر از طرفداران، به تجربه آن مشغول میشوند. در Rocket League ابتدا بازیبازان به دو گروه یک تا چهار نفری تقسیم میشوند و پس از انتخاب ماشین خود به بازی منتقل میشوند. بازی از هیجان بسیار بالایی برخوردار بوده و امکاناتی هم که بازی به بازیبازان میدهد بسیار زیاد هستند. Rocket League بار دیگر نشان داد که داشتن ایدهای خوب نقش به سزایی در موفقیت یا عدم موفقیت یک بازی دارد و بار دیگر به سازندگان یادآوری کرد که همه چیز داشتن گرافیکی پر زرق و برق نیست. ازاینجا میتوانید به نقد و بررسی کامل این بازی دسترسی داشته باشید. ۳ – The Witness پلتفرمها: پلی استیشن ۴ – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۲۶ ژانویه ۲۰۱۶ (مصادف با ۶ بهمن ۱۳۹۴) The Witness on Metacritic.com جاناتان بلو (Jonathan Blow) چندین و چند سال از وقت خویش را صرف ساخت The Witness کرده است و تلاشهای زیادی برای آماده سازی آن انجام داده است. او توانسته با The Witness جهانی عجیب و غریب ولی دوست داشتنی و رنگارنگ را خلق کند و بازیبازان را به دنبال ماجراجویی در آن بفرستد. در بازی تعداد ۶۰۰ معمای مختلف وجود دارد که البته نیازی به حل کردن تمامی آنها برای به پایان رساندن بازی نیست. گرافیک هنری بازی نیز تحسین برانگیز است و استفاده از رنگهای مختلف باعث شده تا دنیای بازی بسیار پر رنگ و لعاب و زیبا به نظر برسد. The Witness در هفته اول عرضه خود موفق به فروش ۱۰۰ هزار نسخه شد، هرچند که جاناتان بلو اذعان داشته که بسیاری از مردم این بازی را به صورت غیر قانونی تهیه کردهاند و با این کار شاید او را برای توسعه بازی بعدیاش در تنگنا قرار دهند. در مجموع، The Witness بار دیگر ثابت کرد که جاناتان بلو یکی از خلاقترین و ماهرترین بازیسازان این دوره است و بازیهای او همواره از کیفیت بالایی برخوردار هستند. ۲ – Ori And The Blind Forest پلتفرمها: اکس باکس وان – رایانههای شخصی تاریخ عرضه: ۱۱ مارس ۲۰۱۵ (مصادف با ۲۰ اسفند ۱۳۹۳) Ori And The Blind Forest on Metacritic.com مایکروسافت در این نسل به خوبی توانست آن عملکرد ضعیف خود از لحاظ بازیهای انحصاری در زمان انتشار (لانچ) کنسول اکس باکس وان را جبران کند و پس از گذشت مدتی از ورود رسمی به نسل هشتم، توانست بازیهای انحصاری با کیفیتی را تولید (یا خریداری) کند و دوباره نظر طرفداران را جلب کند. یکی از این عناوین با کیفیت، Ori And The Blind Forest بود که زمره بازیهای سبک سکوبازی (Platformer) قرار میگرفت و توانست با ارائه گیم پلی جذاب و گرافیکی چشمنواز و زیبا در دل طرفداران جا باز کند. جالب اینجا است که استودیو سازنده این بازی یعنی مون (Moon Studios) هیچ دفتر رسمی و خاصی ندارد و کارمندان آن از سرتاسر جهان انتخاب میشوند! گیم پلی این بازی بسیار شبیه به عناوین مشهور سبک سکوبازی همچون سری Rayman است، یعنی در آن با المانهایی نظیر عبور از موانع مختلف، حل معماها و مواردی از این دست سر و کار داریم. گرافیک هنری بازی نیز در یک کلام، کمنظیر است. بازی همچون یک بوم نقاشی، زیبا به نظر میرسد و پر از مناظر شگفتآور و چشمگیر است. تجربه Ori And The Blind Forest به تمامی کسانی که به پلتفرمهای مربوط به مایکروسافت دسترسی دارند، توصیه میشود. ۱ – Bloodborne پلتفرمها: پلی استیشن ۴ تاریخ عرضه: ۲۴ مارس ۲۰۱۵ (مصادف با ۴ فروردین ۱۳۹۴) Bloodborne on Metacritic.com و اما رتبه اول این لیست، به بازی فوقالعاده تحسین شده و بینظیر استودیو فرام سافتور (From Software) یعنی Bloodborne تعلق دارد که توانست تمامی منتقدان و بازیبازان را انگشت به دهان بگذارد و آنها را غرق در دنیای پر رمزو راز خود کند. هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki) نابغه و تیماش توانستند دوباره خاطرات خوب سری Souls (یعنی Dark Souls و Demon Souls) را زنده کنند. آنها با Bloodborne ما را به شهر یارنام (Yharnam) که معماری گوتیک و بسیار خاصی دارد بردند، شهری که از نوعی بیماری عجیب و مرگبار رنج میبرد. گیم پلی بازی کمی سریعتر از سری Souls شده و به همین جهت تازهواردها ارتباط بیشتری با آن برقرار خواهند کرد. المانهای اصلی گیم پلی تقریباً همانهایی هستند که در سری Souls شاهد آنها بودهایم. اتمسفر و جو شهر یارنام بسیار گیرا و جذاب است و فضاسازی بازی نیز آن قدر خوب است که تمامی بازیبازان را غرق در دنیای بازی میکند. گرافیک فنی بازی نیز به عنوان یک عنوان نسل هشتمی بسیار خوب و قابل قبول است هرچند که بدون شک این گرافیک هنری بازی است که بازیبازان را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. موسیقیهای بازی نیز بسیار شنیدنی و مطابق با حال و هوای بازی هستند. در مجموع، فرام سافتور بار دیگر تبحرش را در توسعه عناوین سبک اکشن – نقش آفرینی نشان داد و بازیبازان را هر چه بیشتر تشنه تجربه سومین نسخه از سری Dark Souls (که تا چند روز آینده عرضه خواهد شد) کرد.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
این روزه گیم یکی از محبوب ترین کار ها برای زمان فراقت افراد است به همین دلیل این وبسایت با پرداختن به بروز ترین اخبار گیم شمارا از این اخبار مطلع میسازد. با تشکر .مارا دنبال کنید.